English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2534 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
top level management U مدیریت سطح بالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
computer managed instruction U اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
smarts U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smartest U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarter U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarted U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smart U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
CMOT U استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
command management system U سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
directorates U مدیریت
directorate U مدیریت
conductorship U مدیریت
menage U مدیریت
administratorship U مدیریت
managership U مدیریت
generalship U مدیریت
leadership U مدیریت
directorship U مدیریت
administration U مدیریت
stage direction U مدیریت
managements U مدیریت
management U مدیریت
directorships U مدیریت
matronage U مدیریت
superintendence U مدیریت
administrations U مدیریت
file management U مدیریت فایل
task management U مدیریت وفیفه
career management U مدیریت مشاغل
personnel management U مدیریت استخدام
foremanship U مدیریت سرکارگری
task management U مدیریت کار
personnel management U مدیریت پرسنلی
file management U مدیریت پرونده
file management U مدیریت پرونده ها
demand management U مدیریت تقاضا
directorates U مقام مدیریت
facilities management U مدیریت امکانات
data management U مدیریت داده ها
financial management U مدیریت مالی
production management U مدیریت تولید
postal directory U مدیریت پست
configuration management U مدیریت پیکربندی
concurrency management U مدیریت همزمانی
directorate U مقام مدیریت
trusts U مدیریت امانی
trusted U مدیریت امانی
trust U مدیریت امانی
educational administration U مدیریت اموزشی
ownership and management U مالکیت و مدیریت
maladministration U سوء مدیریت
supply management U مدیریت عرضه
management expenses U مخارج مدیریت
management system U سیستم مدیریت
managerial economics U اقتصاد مدیریت
resource management U مدیریت منبع
materials management U مدیریت مواد
superintendency U ریاست مدیریت
management science U علم مدیریت
management graphics U مدیریت گرافیک
inventory management U مدیریت موجودی
interlocking directorate U مدیریت واحد
management report U گزارش مدیریت
job management U مدیریت برنامه
record management U مدیریت رکوردها
materiel cognizance U مدیریت کالاها
operational management U مدیریت عملیاتی
scientific management U مدیریت علمی
superintendence U ریاست مدیریت
run the show U مدیریت کردن
pyramiding U مدیریت واحد
monopoly management U مدیریت انحصاری
industrial management U مدیریت صنعتی
memory management U مدیریت حافظه
system mangement U مدیریت سیستم
setup <idiom> U مدیریت داشتن
record management U مدیریت مدارک
materiel management U مدیریت اقلام
materiel management U مدیریت اماد
item manager U مدیریت اقلام تدارکاتی
project management program U برنامه مدیریت پروژه
data base management U مدیریت پایگاه داده
dm U مدیریت داده هاanagement
letters of administration U سند مدیریت ترکه
file management program U برنامه مدیریت فایل
direct U مدیریت یا سازمان دهی
directed U مدیریت یا سازمان دهی
directs U مدیریت یا سازمان دهی
server U ول مدیریت صف چاپ و چاپگرهاست
project management system U سیستم مدیریت پروژه
spatial data management U مدیریت داده فضایی
conveyancing U مدیریت از روی مهارت
lower level management U مدیریت سطح پایین
middle level management U مدیریت سطح متوسط
wildlife management U مدیریت حیات وحش
materiel cognizance U مدیریت تشخیص کالا
memory management program U برنامه مدیریت حافظه
information management system U سیستم مدیریت اطلاعات
intendancy U مدیریت حوزه مباشرت
flow U مدیریت جریان داده
flowed U مدیریت جریان داده
flows U مدیریت جریان داده
input/output U مدیریت و کنترل میکند
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
data base management U مدیریت پایگاه داده ها
database management U مدیریت پایگاه داده ها
data processing management U مدیریت پردازش داده
data management system U سیستم مدیریت داده ها
data management programs U برنامههای مدیریت داده ها
management information system U سیستم مدیریت اطلاعات
framework U مدیریت پایگاه داده
frameworks U مدیریت پایگاه داده
institute of materials management U موسسه مدیریت مواد
memory management U مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
relational database management U مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
IAB U مهندسی و مدیریت اینترنت است
data processing management association U انجمن مدیریت پردازش داده
managements U مدیریت وریاست حسن تدبیر
management U مدیریت وریاست حسن تدبیر
army management structure U سازمان مدیریت نیروی زمینی
personal information manager U برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
career management U مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
CMIS U سیستم مدیریت شبکه قدرتمند
Internet U مهندسی و مدیریت اینترنت است
pim U برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
database management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
computer aided factory management U مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده ها
database management program U برنامه مدیریت پایگاه داده ها
paged memory management U مدیریت حافظه صفحه بندی شده
record oriented database management U برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
threes U سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
relational data menagement system U سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
mis U سیستم اطلاعات مدیریت System anagementInformation
rdbms U سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
three U سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
mis- U سیستم اطلاعات مدیریت System anagementInformation
flat fuiile database management program U برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
table oriented database management progr U برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
database U تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
database U که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
databases U تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
databases U که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
administrator U بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
process U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
administrators U بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
hierarchical data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
processes U کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
processes U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
ims U Information سیستم مدیریت اطلاعات System anagement
process U کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
printed U کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
NetView U معماری مدیریت شبکه توسعه یافته توسط IBM
print U کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
dbase iii U بسته نرم افزاری مدیریت پایگاه داده رابطهای
prints U کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
smis U for Society Systems انجمن سیستمهای مدیریت اطلاعات Information anagement
dbms U Base Data سیستم مدیریت پایگاه داده System anagement
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
fetches U سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
fetched U سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
fetch U سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
routine U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
devices U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
dynamically U ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
hdbms U DataBase Hierarchicalسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی Systems anagement
dynamic U ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
routines U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routinely U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
user U پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
communication U پردازندهای که چندین واسط و مدیریت بین کامپیوتر و کنترل خط وط ارتباطی برقرار میکند.
operate U بخشی از نرم افزار سیستم عامل که دیسک و مدیریت فایل را کنترل میکند
stock control program U نرم افزاری که برای کمک به مدیریت انبار در تجارت طراحی شده است
critical path analysis U استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
UDP U پروتکلی که بخشی از Tcp/Ip است و در مدیریت شبکه به کار می رود و در برنامههای SNMP
operated U بخشی از نرم افزار سیستم عامل که دیسک و مدیریت فایل را کنترل میکند
users U پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
operates U بخشی از نرم افزار سیستم عامل که دیسک و مدیریت فایل را کنترل میکند
aggregate U دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
aggregates U دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
overlaying U فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
overlay U فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
overlays U فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
personal U امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
partitions U تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
partition U تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
basic U نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
Schedule+ U برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
microsoft U سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده را روی دیسک مدیریت میکند
basics U نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
MCA U تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنالهای زمانی و داده روی باس MCA
Recent search history Forum search
1popsicle
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
3she brought disgrace on the family.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1کارآفرینی
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1Soar
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com